چتر گسترده دفاع از حقوق زنان افغانستان: چگونه؟

از کتاب: مضامین متفرقه از ناهید علومی
03 November 2025

پُر واضح است که حقوق زن جزء لاینفک حقوق بشری و رکن عمدۀ آن است، زیرا زنان پیکر اساسی جامعه بوده و بدون موجودیت شان، جامعه نه تنها ناقص بل تشکیل نمییافت.

همانطوریکه اعلامیۀ جهانی حقوق بشر به مثابه یک پیمان بین المللی حقوق یکسان انسانها را تسجیل و گفته است که: "تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حُرمت و حقوق با هم برابرند" و همچنان در هیچ سند معتبر جهانی مرد وزن را تفکیک نی، بل خطاب اعلامیه ها، کنوانسیونها، فیصله ها و تصامیم  جهان مدرن به همه انسانهاست، روی این برهان در ماهیت امر پرسشی باقی نمی ماند که میان مرد وزن تمایز قایل شویم.

زنان به مثابۀ پیکر اساسی جامعه از بدو پیدایش و خلقت انسان تا کنون در تشکیل جامعه بشری رول مهم و نقش تعیین کننده را ایفاء نموده است. 

تأریخ شاهد آن است که زنان دوشادوش مردان زیسته و کار و تلاش نموده اند و در آینده نیز چنین خواهد بود. تأثیر و نقش زنان تنها در همسری با مردان خلاصه نمیشود، بلکه این زنان بودند که مردان را اهلی و زنده گی نمودن را به آنان آموختاندند. زنان با کشفیات خود زنده گی را متحول کرده و نفس کشیدن را برای مردان آسان ساخته اند. زنان حقیقت زنده گی و لازمه حیات بوده و اینان اند که جهان را به سوی دِگرگونیهای شِگرف کشانیده و تحولات اساسی را بمیان آورده اند. 

اما با دریغ که در جامعه های مرد سالار و مذهبی بنابر برخوردهای ایدیالوژیک و سلیقه ئی زنان در موقف پایانتر قرار داشته و حتی گاهی به انسان درجه دوم تنزیل یافته اند. 

همچنان در بعضی کشورهای آسیا، افریقا و امریکای لاتین که هنوز پله های ترقی و مدرنیزاسیون را نپیموده اند، وضعیت مشابه با تفاوتهای اندک وجود دارد، لذا نه تنها در جوامع مردسالار مذهبی بلکه در کشورهای عقب نگهداشته شده نیز زنان در قید مناسپات فرتوت مرد سالاری و سنتی دستوپا میزنند.





پس برای آزادی و رهای زنان چه میتوان کرد؟

مسالۀ آزادی و رهای زن از قید مناسبات کهن و مرد سالارانه گذشته، وابسته به آن است که خود زنان تا چه حد برای زدودن این مناسبات آماده گی و تلاش دارند. یکی استقلال اقتصادی زنان و دوری آنها از اشتغال و بهره کشی تحت نام تدبیر منزل است و دیگری رهای کل جامعه از مناسبات بهره کشی که گام اولی همانا راهیابی زنان به عرصه تولید و کار اقتصادی است که آزادی اجتماعی را هم در قبال دارد. 

اما تا آنکه نتوانیم یک چتر گسترده برای انسجام روند دفاع از حق زن و حق بشر ایجاد نکنیم، فعالیتهای پراگنده مؤثر خواهند بود، اما به نتیجه مطلوب نمی رسند.

در این رابطه گفتگوها و تبادل نظرهای فراوان ادامه دارد، چنانچه در یکی از میزهای مدور تلویزیونی که با شرکت شماری از زنان آگاه و همزمان مسئول یکی دو نهاد زنان داشتم، مساله ایجاد و گسترش چتر گسترده انسجام زنان را مطرح نموده و پیرامون آن بحث نمودیم،بعد از آن هریک پی کار خود رفتند و نتوانستیم آنرا دنبال نمائیم. مگر امید برده میشود تا در آینده به نتایج و سنتزهای نایل آئیم.

از نگاه آگاهان هرگاه برای  ایجاد چنین چتر به این مرحله ها و نکات توجه شود، بهتر خواهد بود:

-  انسجام نسبی زنان در نهادها و جمعیتهای مدافع حقوق شان یکی از شاخصهای مبرم در ایجاد چتر انسجام زنان است،این مُجتمعها کمک میکند تا از پراگنده گی نیروها و امکانها جلوگیری گردد. 

  -  پیش کش و رده بندی عینی مطالبات اساسی زنان که در رأس آن شناسائی حقوق یکسان آنها با مردان مطرح و میتواند یک حلقۀ اتصال مستحکم باشد.

-   توجه به آگاهی دهی زنان و مردان ( روشنگری)، این مشخصه یکی از لازمه های مبرم و اجتناب پذیر است، زیرا بدون روشنگری نمیتوان به هیچ یک از آرمانها متوسل شد. 

-   رهای زن از مصروفیت تدبیر منزل و وارد شدن آنان به جامعه وکار اقتصادی و تولیدی، زیرا تجربه ثابت نموده که  اشتغال به امور منزل رمز موقعیت ثانوی زن در تولید اجتماعی است. یعنی سهم پائین تر زنان در تولید باعث برتری موقف مردان در جامعه است. اگر این تحلیل را بپذیریم ، باید بگوئیم که رهای زن از چنبرۀ استثمار اجتماعی در آزاد ساختن وی از امور منزل نهفته است، نهادهای مدافع حقوق زنان میتوانند که با ابتکارهای شان زمینه جلب و جذب زنان را در بازار کار، تولید و در عرصه تشبث خصوصی فراهم سازند، این کار را میتوان از صنایع دستی آغاز و به عرصه های پیچیده تر تولیدی، تجاری و اقتصادی انکشاف داد. زیرا تا زمانی که زن از قفس منزل رهای نیابد نمیتواند به آزادی اجتماعی برسد.

راه بیرون رفت از آنجا آغاز مییابد که برای زنان زمینه کار تولیدی و یا حداقل تشبث خصوصی فراهم گردد.

آنعهده زنانی که در داخل کشور توانسته اند منحیث نان آور خانه تبارز کنند، موقعیت اجتماعی شان نیز گاهی برتر و حداقل مساوی با مردان است. این که زنان طی چهار سال حاکمیت طالبان با محدودیتهای شدیدی روبه رو بوده اند، مجال کار بیرون از خانه را کمتر دارند، این معضله ایجاب مبارزه و تلاش دیگری را مینماید که مربوط به تحول در نظام سیاسی و حقوقی کشور میباشد.

-  شاخص دیگر عبارت از: زدودن و کاهش اندیشه های مرد سالارانه که مانع پیشرفت و ارتقای زنان شده است. 

-  در مرحله بعدی طرح حقوقی مانند: حق و اختیار زن بر تنش، حق ملکیت اقتصادی زن، حق تساوی زن ومرد به فرزندان شان، حق مزد مساوی با مردان و سایر حقوق انسانی زن میتواند مطرح شود.

 -  همچنان ،هنگام رده بندیها، رد پدیدۀ خشونت خانواده گی، رد تجاوز و خشونت جنسی و انواع خشونت مطرح میشود.

اما ، درسهای تلخ تأریخی نشان میدهد که تا آن گاهی که مساله یی به نام حق زن، در اعماق جامعه و به وسیلۀ خود زنان راه باز ننماید و نهادینه نگردد، ما شاهد این فرودونشیبهای بیشتر خواهیم بود.

این کار جز به وسیلۀ گسترش آگاهی به وسیلۀ خود زن ، در خط روشنگری صورت گرفته نمیتواند.

این بر زنان آگاه است تا چراغ خرافه زدائی را با دستهای بلند خویش ده به ده، قریه به قریه، شهر به شهر و حتی خانه به خانه ببرند تا این اهریمن را به دست نابودی بسپارند.

بدون شک این همه بدون همبسته گی و هماهنگی زنان میسر نیست، هرگاه چنین همبسته گی ئی وجود نداشته باشد اهریمن مرد سالاری مانند گذشته فرمانروائی بی رقیب خواهد بود.

امید برده میشود که نهادهای مدعی دفاع از حقوق زنان برنامه ها، خط مشیها و دستور کار شانرا بازنگری نموده و در رابطه به چتر گسترده یی که در آن صِرف حقوق زنان و منافع ملی افغانستان مطرح باشد، به اندیشند و راههای عملی آنرا جستوجو نمایند.