32

محاصره ووقایع کابل

از کتاب: تاریخ افغانستان در عصر گورکانیان (تیموریان) هند ، فصل سوم

وقتیکه همایون از کابل به فتح دوبارۀ هند حرکت نمود، شهزاده محمد حکیم پسر خود را در کابل به پیشکاری منعم خان گذاشته و میرزا سلیمان گورگانی را در بدخشان حکمرانی داد. 

چون میرزا سلیمان از فوت همایون مطلع گردید، در سال اول جلوس اکبر (۹۶۳ه‍) باتفاق میرزا ابراهیم پسرش بقصد فتح کابل شتافت و این شهر را تا ۴ ماه محاصره کرد، اکبر شاه چندین نفر از امرای بزرگ خود چون محمد قلی بر لاس ، خان اعظم شمس الدین غزنوی و خضر خان هزاره و خواجه جلال الدین محمود را با قوای کافی بطرف کابل به کمک منعم خان که حصاری شده بود سوق داد، چون میرزا سلیمان ازین واقعه مطلع گردید بدون نیل مرام به بدخشان رفت و شهزاده محمد حکیم و امیر الامراء منعم خان در کابل ماندند(۳) 

ولی در سال (۹۶۷ه‍) که هرج و مرجی در بین امرای در بار اکبر بوقوع پیوست اکبر شاه منعم خان را از کابل طلبیده و به تصفیه قضایای مشکلۀ هند گماشت، منعم خان با جمعیت زیادی از بزرگان کابل روز دو شنبه ۱۸ ذیحجه سال (۹۶۷ه‍) در سهرند بحضور شاه رسید و بمنصب وکالت شاه و خطاب خان خانان سر بلند شده، وی در غیاب خود حکمرانی کابل را به غزنی خان فرزند خویش سپرده و حیدر محمد آخته بیگی را به یاوری وی گماشت، بعد از یکسال در ( ۹۶۸ه‍) مخالفتی بین غنی و حیدر ظاهر گردید، بنابر آن در ربیع الاول همان سال ابوالفتح برادر زادۀ منعم خان باشگون پسر قراچه و درویش محمد و محمد حسین و جم غفیری از رجال عسکری به کمک غنی از حضور اکبر شاه بکابل فرستاده شدند، و درآنجا برفع اختلاف پرداختند بعد از چند سال فضیل بیگ برادر منعم خان که در کابل بود با ماه چوچک خانم والدۀ شهزاده محمد حکیم ساخته و غنی خان را که مردم از لاابالی گری وی بجان رسیده بودند از شهر بدر کرده و نگذاشتند که بکابل آید، غنی خان هم مجبور گردیده روی بسوی جلال آباد نهاد و درین وقت تولک خان قوچین از امرای معروف همایون که غنی وی را آورده بود از موضع ماما خاتون که تیول وی بود لشکر آراسته و خواست که بر کابل تصرف جوید، تولک خان قوچین با قوای خود به موضع خواجه رواش آمد و فضیل بیگ برادر منعم خان و پسرش ابوالفتح در صدد دفاع بر آمدند، در نتیجه طرفین بدینصورت قرار دادند که از حد پای منار تا حد ضحاک و بامیان (خمس کابل ) به تولک تعلق داشته باشد.

بعد از آنکه غنی خان از کابل بجلال آباد و هند رفت، والدۀ شهزاده محمد حکیم وکالت حکمرانی را به فضل بیگ داد و فضیل بیگ هم پسر خود ابوالفتح را مدار گردانید ولی بعد از کمی مردم شهزاده ابو الفتح را کشتند و چون پدرش  فضیل بیگ بسمت هزاره قصد فرار داشت ملا زمان شهزاده وی را نیز به دیار عدم فرستادند، و بدینصورت کابل از دست خویشاوندان منعم خان بر آمد و شاه  ولی اتکه مهمات کابل را بدست گرفت، چون اطلاع این حوادث بحضور اکبر رسید، باز منعم خان خان خانان را که از حضور اکبر شاه بسبب برخی از وقایع ناگوار گریخته بود، تسلی داده و بکابل فرستاده و برخی از امراء را نیز بیاوری وی گماشت، والدۀ محمد حکیم و امرای کابل چون نخواستند منعم خان بر کابل تصرف جسته، در صدد انتقام برادر بر آید، بنابران لشکری از کابل بسوی جلال آباد ارسال داشتند، قوای کابل در موضع خواجه رستم نزدیک چهار باغ با قوای منعم خان روبرو شدند و باهم مصاف دادند، در نتیجه منعم خان شکست خورد و بسوی هند گریخت، این وقایع در اواخر سال (۹۷۰ه‍) بوقوع پیوست (۴).