42

به امید که باز آیی بگیرم دست ودامانت

از کتاب: راگ هزره ، فصل میرویس نجرابی ، بخش ،
میرویس نجرابی

به امید که باز آیی بگیرم دست ودامانت
ز هستی وجود من دلی جانم به قربانت

ســـــــرا پاه وجود من همـــــــه از جان تو را خواهد
چی میخواهی عزیز من که من ریزم به دامانت

زغم پچیده ام هردم چو گیسوی سیاه تو
پریشان ذلف خود برچین زروی ماهیتابانت