 |
څوچه پاتي یو افغان وي - تل بدا افغانستان وي | تا زنده یک افغان است - جاوید افغانستان است
|
|
مصدر جعلی
|
- مصدر جعلی چیست : جعلی یعنی تقلبی که مثل چیز اصلی ساخته باشد . چیزی
که مصنوعی و ساختگی باشد مانند چیز اصلی . جعلی یعنی دروغین . غیر اصلی .
نااصل . برساخته . اکنون بنگریم که مصدر جعلی چی گونه مصدری را می
گویند : مصدرجعلی یعنی مصدر ساختگی ، آن است که کلمه در اصل مصدر نباشد، بل
که به آخر اسم فارسی یا واژة وام گرفته از دیگرزبانها نشانة مصدری َیدن
- َاندن - َانیدن درآورند. مانند: فهمیدن ، بلعیدن ، طلبیدن ، رقصیدن ،
غارتیدن ، جنگیدن ، قاپیدن ، چربیدن .
همچنین لغاتی را که از اضافه شدن یک اسم با «َیّت » درست شده باشد مصدرجعلی
یا صناعی نامند، مانند: اسلامیت ، انسانیت ، آدمیت و جز آن .( دهخدا ) اکنون به بررسی شماری مصادرجعلی به نگارش دهخدا و درواقع اسم معناهای مشهور می پردازم :
مشروطیت : ساختارواژه مانند دیگر مصدرهایی که پسوند « ییت » دارد عربی
نماست. و چنان می نماید که از «مشروطه » اِ مفعول + «ییت » ساخته شده است ،
ولی این نظر از هر جهت پذیرفتنی نیست . به هر حال لفظ مشروطیت و
مشروطیة به معنای حکومت قانونی نه در عربی مستعمل بوده است و نه در فارسی ،
بل که این کلمه بوسیلة ترکان عثمانی وارد زبان پارسی دری شده است و معنای
آن حکومت قانونی و مرادف با کنستی توسیون فرانسوی است . مظلومیت : در برابر بیدادگری قرار گرفتن . در معرض تجاوز و ستم واقع شدن . بی دفاع ماندن در مقابل تجاوز و بیداد . معصومیت : بیگناهی ، معصوم بودن ، کودکی ، پاکیزه گی معنوی و معصومانه ( عربی + دری ) . ممنونیت : ممنون بودن ، سپاسگزاری ، منت داری ، احسانمندی و ممنون شدن و ممنون کردن ازآن ساخته شده است . مشروعیت : باموازین شرعی سازگاربودن ، شرعی بودن ، مشروع بدن ، باقوانین شرع موافق بودن . معلولیت : بیماری ، ناتوانی بنابر بیماری ، علیل بودن ، بیمار ورنجور بودن . محرومیت : محروم بودن ، بی بهرگی ، نامرا دی ، بی نصیبی . ممنوعیت : بازدارندگی ، بازداری ، محدودیت : دارای حد و گشادگی معین بودن ، فراخای معین ومحدود داشتن . اولویت : برتری ورجحان ، سبقت ، پیش بودن ، بلاتری
اکثریت : ۱- اکثر بودن . فزونتربودن . بیشتربودن ۲ - بیشتر افراد یک
کشور، یک منطقه یا شهر که از جهت زبان ، مذهب یا نژاد با هم وجه مشترکی
دارند. دربرابر اقلیت . اقلیت : کم بودن . ۱ - قسمت کمتر، بخش کمتر. ۲ـ در یک اجتماع تعداد کمتر اشخاص نسبت به گروه دیگر . بشریت : انسانیت ، مردمی ، همةانسانها ، نوع انسان .
درفرجام این شرح کوتاه تاکید میکنم که هرگاه کسی و گاهی بتواند از
معادلهای دری یا ساختارهای ساده تر آن اسم معنا هایی که برشمردم به کاربرد
بهتروبرتر خواهدبود.
|
|
|
|
|
|
|