 |
څوچه پاتي یو افغان وي - تل بدا افغانستان وي | تا زنده یک افغان است - جاوید افغانستان است
|
|
اینجا دلـم گرفته و دلــگیر می زنند
|
اینجا دلـــــم گرفتـــــه و دلــگیر می زنند اینجا به عشق وعاطفه شمشیر می زنند اینجا روال در بــــدری در شـــگفتن است اینجا شگون هـــــر چه به تقـدیر می زنند اینجا گـــــره ز کــــار گشـــودن خطــا بُوَد اینجا گلو بـه زخمـــــه و زنجیـــر می زنند اینجا طبیب نیست کنـــــد التیـــام کس اینجا به زخم هـــا نمک و سیر می زنند اینجا هـــــــزار کـــار غلـط را ندیدن است اینجا شـــرف به پایه ای تشــویر می زنند اینجا هر آنچه نیستی آن می کنند خطاب اینجا فسانـــــه های بــم و زیــر می زنند اینجا شکوه و دبدبــــه از فقــر بدتر است اینجا به خلق طعنــــه و تحقیـــر می زنند اینجا تـــردد گِلـــــه است و فغـــــان و آه اینجا به آسمــــان خــــدا تیــــر می زنند اینجا ز دین سخن نتــــوانی به لب بــری اینجا ز جهــــل دست به تکفیــر می زنند اینجا تلاش و با همـــی هرگز بکار نیست اینجا به سعی و همـدلی تاخیر می زنند اینجا خـــــدا یاد نــــگردد به ســال و ماه اینجا زیـــارت است و دمی پیــر می زنند اینجا سیاه است از دل و تا دیده ها همه اینجا گنــــه به رنگ و رخ شیــر می زنند اینجا ز واژه های نیــــــــکو کی بلب برند اینجا جفنگ و یـــــاوه به تصدیر می زنند اینجا نفس کشیــــدن اخلاق ماتم است اینجا به نور و روشنـــــی تکدیر می زنند اینجا ز آبــــــــرو نکنند یــــاد هیـــچ گاه اینجا سخـن ز آلــتِ تذکیـــــــر می زنند اینجا به بی ادب شـــدگان وصف میکنند اینجا کلامی نعــــره و تقــــریر می زنند اینجا ستمـگر از پدر و مادر هم نیکوست اینجا فـــریب و تهمت و تذویــر می زنند اینجا ترانـــــه های خرد خاک می شوند اینجا به بد روش شده تعــــذیر می زنند اینجا به عیــــب پوشی ندارند بـــــاوری اینجا خطـــا به ای ای و تشهیر می زنند اینجا مکان بـــود و بقـــــا نیست تا ابـــد اینجا به سر پناه همـــــه تجـیر می زنند اینجا ز دست دغدغــــــه و شور و ماجرا محمود را به نالــــه ای شبگیر می زنند ------------------------------------ شنبـــــه 30 حمــل 1393 هجـری آفتابی که برابر میشود به 19 اپریل 2014 میلادی ســــرودم احمد محمود امپراطور
|
|
|
|
|
|
|